- شنبهی کردن
- عید گرفتن جهودان به شنبه
معنی شنبهی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
کاهلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
نوعی جست زدن حیوانات (آهو اسب و غیره)، دمر خوابیدن چنانکه درحال سجده
Castigate, Chasten
наказывать
bestrafen, züchtigen
карати , карати
castigar
castigar
châtier
straffen
ลงโทษ , ลงโทษ
menghukum
عذّب , عاقب
दंडित करना , सजा देना
להעניש , להעניש
처벌하다 , 처벌하다
cezalandırmak
kuadhibu
শাস্তি দেওয়া , শাস্তি দেওয়া
سزا دینا , سزا دینا
گریختن، گریزانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن، خاموش کردن، دفع و محو کردن، منکر شدن، عاجز گردیدن، عاجز گردانیدن، نرم ساختن، نومید کردن
رشته ای را باز کردن و به صورت پنبه درآوردن، کنایه از پراکنده کردن، متفرق ساختن، برای مثال پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو - مجمع الفرس - پنبه کردن) ، کنایه از نرم کردن، کنایه از عاجز کردن
прикреплять
heften
прикріпити
przypiąć