جدول جو
جدول جو

معنی شنبهی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شنبهی کردن
(خَ شَ دَ)
عید گرفتن جهودان به شنبه. اسبات. شنباذ. تشنبذ. (یادداشت مؤلف). در روز شنبه درآمدن و به اعمال آن عمل کردن و تعطیل کردن در کارها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شنبهی کردن
عید گرفتن جهودان به شنبه
تصویری از شنبهی کردن
تصویر شنبهی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه کردن
تصویر پنبه کردن
رشته ای را باز کردن و به صورت پنبه درآوردن، کنایه از پراکنده کردن، متفرق ساختن، برای مثال پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو - مجمع الفرس - پنبه کردن)، کنایه از نرم کردن، کنایه از عاجز کردن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گَ تَ)
دمر خوابیدن مثل حال سجده. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ / رِ کَ / کِ دَ)
روباهی کردن. روباه بازی کردن. حیله به کار بردن. مکر و فسون ساختن. نیرنگ بازی کردن. رجوع به روباه بازی کردن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ نُ / نِ / نَ دَ)
کاهلی کردن. سستی کردن. تنبلی نمودن. تن پروری کردن. رجوع به تنبل شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ جُ تَ)
چوب زدن و کتک زدن و سیاست کردن. (ناظم الاطباء) ، آگاه کردن. (ناظم الاطباء).
- تنبیه و تأکید کردن، باربار و بسختی نصیحت کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ شَ فَ)
جمعیت کردن و بر یکدیگر فشار وارد آوردن. (ناظم الاطباء). زحمت. (تاج المصادر بیهقی). زحام. (دهار). اعتراک. ازدحام. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). مداغشه. تهوش. تصادم. مداکاه. تمالؤ. (منتهی الارب). احرنجام. مزاحمت. تزاحم. مضاغطه. تضاغط. (یادداشت مؤلف) : شاپور سحرگاه از خواب بیدار شد غلغلۀ مردمان شنید گفت این چه فریاد است گفتند خلق به جسر گذر می کنند و انبوهی کنند و رویاروی آیند یکی از این سوی و یکی از آن سوی و بر هم افتند و فریاد کنند پس چون روز شد وزیر را بخواند و گفت جسری دیگر بساز بر روی دجله تا در یکی روند و بر یکی آیند تا انبوهی نکنندمردمان همه شاد شدند. (ترجمه تاریخ طبری چ مشکور ص 100). چون بریشان غلبه و انبوهی کردندی گردن نهادندی. (تاریخ قم ص 161). عکوب، انبوهی کردن شتر بر آب. (احمد بن علی بیهقی). تداوم، انبوهی کردن کار بر کسی. (تاج المصادر بیهقی). التکاک، انبوهی کردن بر آبخور و جز آن. لهس، انبوهی کردن بر طعام از حرص و آز. الماء یکص ّ بالناس کصیصاً، انبوهی کردن مردم بر آب. (منتهی الارب). لزن القوم لزناً و لزناً، انبوهی کردن مردم بر آب و در هر کاری که باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
گریختن، گریزانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن، خاموش کردن، دفع و محو کردن، منکر شدن، عاجز گردیدن، عاجز گردانیدن، نرم ساختن، نومید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبلی کردن
تصویر تنبلی کردن
کاهلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی جست زدن حیوانات (آهو اسب و غیره)، دمر خوابیدن چنانکه درحال سجده
فرهنگ لغت هوشیار
مجازات کردن، گوشمالی دادن، تادیب کردن، توبیخ کردن، آگاه ساختن، واقف کردن، متنبه ساختن، بیدار کردن، هشیار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
لمعاقبةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
Castigate, Chasten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
châtier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
kuadhibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
наказывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
bestrafen, züchtigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
سزا دینا , سزا دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
শাস্তি দেওয়া , শাস্তি দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
cezalandırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
처벌하다 , 처벌하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
罰する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
להעניש , להעניש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
दंडित करना , सजा देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
карати , карати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
ลงโทษ , ลงโทษ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
straffen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
castigar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
castigar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
menghukum
دیکشنری فارسی به اندونزیایی